-
وداع
چهارشنبه 23 دیماه سال 1394 22:40
ستایش مخصوص توست که ستوده ای اله من معبود من عشق من تو بوده ای در تمام سختی ها کنار من تو بوده ای امید من در تمام لحظه ها تو بوده ای دلیل من برای شعرهایم تو بوده ای نور من در تاریکی ها تو بوده ای گرچه گاهی گلایه ای می کنم به دل نگیر دور از تو سخت است برایم، برایم سخت مگیر روزگارم تلخ، دوری تو تلخ تر است حوصله ای...
-
شب بزرگ
چهارشنبه 23 دیماه سال 1394 22:38
امشب شب بزرگیه اما حال من خوش نی دستمال کشا به صف شدن اما کار من نی تو هم که بدت نمیاد ،تو فازشی اونا حی می خونن و تو خوشحال میشی من نشستم پای سیگارم حال میده به تو فکر می کنم، غصه می خورم، کارمه تو سرت شلوغه تا سحر، چند روزی اینجوریه به من فکر نمی کنی، حالم خوش نی بد جوریه فکر می کنی اونا دوسِت دارن نه این طوری نی...
-
حال دفتر شعرم
چهارشنبه 23 دیماه سال 1394 22:36
حال دفتر شعرم مثل حال عاشق توست مثل تو که رفتی و رفتی مثل غربت غم توست اگه من مسبّب عشق توی خاطراتت باشم تو خود خالق عشقی پیش تو کوچک باشم من و تو شکل دو آبیم یکی دریا یکی جویبار تو خود دریای عشقی، منم آن وابسته جویبار مثل رعدی با ابهت مثل خورشید گرم گرمی مثل چشمان یه کودک خیلی زیبا پاک پاکی توایی خالق هر واژه توی...
-
گر بیایی
چهارشنبه 23 دیماه سال 1394 22:34
به خیالم گفتم امشب بی خیال تو شود تا که در این ماه یک شب خواب مهیا شود نی، دیدم که نمی شود خیال را ز تو خالی کنم پس گفتم بگذار به یادش پیاله ای خالی کنم تو که از فیض من و چشم دلم آگاهی ورنه در شب که کسی نیست به دلم رازداری تو که در قلب مَنَت عشق خودت می جویی این چه عشقیست که مرا چنین می کوبی همه شب شب به شبم مشکوک است...
-
بی عشق مرده ام
دوشنبه 21 دیماه سال 1394 23:30
مدتی ست رویایی ندارم ذهن سیالم جایی نمی رود سیگاری نمی کشم حسش را ندارم شعری نمی گویم حوصله ای نیست گریه نمی کنم انگیزه ای نیست می خوابم بی تفادت می خورم بی سلیقه آری من مرده ام بی عشق من مرده ام فایل صوتی این شعر و ترانه را می توانید توسط یکی از لینک های زیر دانلود کنید: حجم: 3.95 MB فرمت: MP3 برچسبها: بی عشق مرده ام
-
ببین
دوشنبه 21 دیماه سال 1394 23:28
( من شاد می شوم – من خواب می شوم –من راه می روم – من ناب می شوم ) ( من شاد می شوم – من خواب می شوم –من راه می روم – من ناب می شوم ) ببین من آماده ام برای یک صبح دیگر برای تاب دادن تو روی تار دیگر ببین من همان دل شکسته ام در نور مصنوع عاشقانه در مکانی که تارهای عشق بافته اند در زمانی عارفانه ( من شاد می شوم – من خواب...
-
اوج قصه ها
دوشنبه 21 دیماه سال 1394 23:26
می دونم بالم شکسته سر و حال زشتی دارم توی هر نبرد خونین یه جایی رو کم میارم گاهی حتی هر تنفس واسه من دشوار و سخته توی تقدیری که حد شد زندگی من چه تلخه آنچه من رویام را ساختم ارزشش مرزی نداره قلبمو دادم ولی باز بدهی من زیاده من از تو دور نمی شم گرچه تو دورم کنی باز من از تو کم نمی شم اگر فراموشم کنی باز *** هرچه سراغ...
-
اشک شبانه
دوشنبه 21 دیماه سال 1394 23:21
شده تا حالا ببینی چطوری آغاز می شه گریه های من واسه تو، تو شبای تنهایی شده تا حالا ببینی چطوری دل خون می شه وقتی که کم می یاره چطوری داغون می شه صحبت از قلب یه عاشق، که داره می شکنه که شکستن دیگه عادت شده و، می گذره شده این قد حرف بزنی با در و دیوار سکوت ببینی هیچکی واسه پاک کردن چشمات نمیاد خودکشی فکر بدیه شده که تو...
-
بهار سُربی
دوشنبه 21 دیماه سال 1394 23:19
همه شادند مثل هر سال مثل سال های سال های سال بوی باران، اشک ابرها چه سخاوتمند است دست بادها همه گویند که بهار آید خجسته باد که این روزگار، باز آید صدای چلچله ها، آواز مرغ مینا خبر می دهد از عطر گل یاس ها کُنج من هنوز تاریک است نوبهارم سال ها خزان است دارم به لب لبخندی دروغین تا نگویند چهره ی مهدی عبوس است زلف من...
-
بو آکشام
دوشنبه 21 دیماه سال 1394 23:16
بو آکشام گدیوروم من بیر اوزاک یولا بیر اوزاک یولا کی سندن اوزاک اولا منی هِچ دوشونمَدون کی عاشیقیدم سَنا قلبین سینماقی بیر بووک درد دئور بیر انسانا آشکیمی سنه خالیص اددیم سن منی دوشونمدون آغلادیم آشک توهدوم سن منه هیچ دونمدون اورکیم قان اولدی سنه دیل توهدوم آما سن سوزلریمی سایمادون دِدون گِئت اویانا نَدَن اوتور منی...
-
بی شریک
دوشنبه 21 دیماه سال 1394 22:48
چشم کور گر بینا شود بیند خدا کافیست دل گر دل باشد داند که نور جاریست کجایی هان؟ به دنبال کیستی؟! ای مرد و زن بدانید او کافیست برای شفای دردت به کجا می روی؟ مگر نمی دانی که خدا شافیست؟ هان! ای عارف به جستجوی چشمی؟! نمی دانی کور هم باشی چشمان خدا کافیست تو ای مرد کوفی که علی را خدا دانی کاش میدانستی که علی هم گفت خدا...
-
جبرائیل امین
دوشنبه 21 دیماه سال 1394 22:44
حتی اسمِت خیلی زیباست، چون تماشای تو زیباست اگه تو خدا رو دیدی ، پس چِشای تو بیش زیباست اسم تو بزرگ و پاکه، شأن تو برتر و والا تو فرشته ای ولکن، محرم اسرار اولا تو که بیش پیش خدایی بس چه خوشبخت و رهایی آرزوی من آنجا بود که بیام به هر بهایی ولی قسمتم زمینه، قسمتت عرش الهی توی آسمون ها زیستن، چه حالی داره خدایی تو فرشته...
-
جنگلی آشنا
دوشنبه 21 دیماه سال 1394 22:42
کلبه ایست در جنگلی آشنا آنجا که رویای مرا او بافت همانجا که دلی به دلی باخت کلبه ایست کنار رودی آرام در جنگل رویاهای من همانجا که کسی را راه نداد در آن روزی که من نبودم *** آنجا که آفتاب نمی آزارد که سرما نمی پوشاند آنجا که لاله ها سخن می گویند که سارها کوچ نمی کنند همانجا که اسب ها پرواز می کنند و ستاره ها فرود می...
-
عشق تو
دوشنبه 21 دیماه سال 1394 22:36
ای که دل تب کرده از رویای تو بس که شب سر کرده از غصه ی تو من چه گویم که دلم آرام شود کاش بیایی یک دمی آزاد شود هر شب از رویای تو سخن کند چشم ببندد پشت چشم نظر کند تا تو را بیند کمی آرام شود چشم گشاید از دوریت هلاک شود من چه گویم این دلم دیوانه است؟! نه، گمانم عاشقی مستانه است ای که از هستی تو هستی پدید ای که از امر تو...
-
وقتی رفتی
سهشنبه 8 دیماه سال 1394 00:51
وقتی رفتی هوا ابری شد دلا افسرد چشا اشکی شد وقتی رفتی کسی با ما خوب نبود واسه ی پرنده ها دل پرواز نبود وقتی رفتی همه ی هستیم رفت تو ندانستی! حال مستیم رفت؟ وقتی رفتی که دلم درگیر بود شب و روز به عشق تو اشکریز بود وقتی رفتی خورشید سرد تر شد تن من لرزید دلم سنگ تر شد وقتی رفتی بی خبر بود رفتنت تا که فهمیدم نمیاد خبرت تو...
-
آیا مرا فراموش خواهی کرد؟
سهشنبه 8 دیماه سال 1394 00:50
آیا مرا فراموش خواهی کرد؟ پس از این تکرار شمع مرا خاموش خواهی کرد؟ آیا سخنان گفته و ناگفته ام را پاک خواهی کرد؟ صدای دکلمه هایم را کم خواهی کرد؟ یاد مرا از خاطر خود پاک خواهی کرد؟ می ترسم دروغ گفته باشی که دوستم داری سرکاری باشد جمله های تکراری مهم نیست، قلب من هنوز می تپد یک روز هم غنیمت است زندگی به عشق تو می ارزد...
-
خانه بی تو
سهشنبه 8 دیماه سال 1394 00:50
به خانه ام که رسیدم دنبال تو خواهم گشت پس از اولین بیداری و تو چه دانی اولین بیداری چیست؟! به خانه ام که بیدار خواهم شد به دنبال تو خواهم گشت آه کجایی ای هم خانه ی بیداری این آخرین مرگ من نبود؟! اگر بود پس تو کجایی؟ به خانه ام صدای آواز پری ها می آید در خانه ام غم فزون می شود هیچ نمی خواهم تو کجایی تو را نیافتم، نیستی...
-
آغوش سرد
سهشنبه 8 دیماه سال 1394 00:49
تو را آغوش می گیرم ولی آغوش تو سرده تو چیزی نمی گویی اگرچه حس تو درده تحمل اجباری، مرا خوش نیست تو را چه اگر دوستم نداری با من بودن تو از چه رهایم کن برو با آن که رویای تو بوده من هم رویایی دارم اگرچه حس من مرده عشق که زوری نمیشه وصلت ما بی فایده بود برو سراغ آرزوهایت شاید این اصل قاعده بود او که او را دوست دارم مرا...
-
عیسی مسیح (ع)
سهشنبه 8 دیماه سال 1394 00:49
همه خانه دارند تو ولی جایی نداری تو به دنیا اِنگار تو اصلاً میلی نداری چقدر کوچک می بینی دنیای بزرگ ما را دنیا کوچک نیست اما، تو دیدی آسمان ها را خدا گفت باید بری تو کنار مارهای افعی برسانی پیغام، تو به آن گرگ های وحشی گرچه آن ها کورند دل و دین به شیطان می فروشند تو بگو، شاید فرج شد که ردای حق بپوشند کاش من هم بودم...
-
قتل عشق
سهشنبه 8 دیماه سال 1394 00:48
تو که بیوفایی اینو خوب می دونم نمیشه از تو من جدا بمونم هم تو رو می خوام هم از تو شاکی که چرا با من میکنی بازی این روزا خیلی خسته و کوفتم من به یاد تو شبی را نخفتم سیل سیگار، نفسم بند میاد قرص های آرامبخش، دل من درد میاد آسمونِ آبی تو چشای من نیست خنده های الکی توی کار من نیست تو که بیوفا شدی همه شب تاریک شد مثل قلب...
-
اردیبهشت غمگین
سهشنبه 8 دیماه سال 1394 00:48
اردیبهشتِ امسال دلم پر از غم شد گلهای من نرویید با اینکه بهار شد اردیبهشتِ امسال اردیبهشتِ غم بود آرزوها هم افسرد رویای من شکست خورد اردیبهشتِ امسال اردیبهشت غمگین چه آسان رها شد افسار گرگِ ننگین تو قتل عام گلها لاله ی من ترک خورد تو لحظه های مرگش به خون من قسم خورد دنیا برای یک گل تاریک و تنگ و سرده گلی که عاشق باشه...
-
پروار من
سهشنبه 8 دیماه سال 1394 00:47
بلندی کوهی مرا فریاد میزند آسمان بزرگ مرا داد میزند ابرها برایم ساز میزنند فرشتگان در کنارم بال میزنند آه، ای خدا آه، ای خدا چه با شکوه است پرستش تو چقدر زیباست تماشای تو به من الهام شده است پرواز بکنم از بلندی کوهی آغاز بکنم با جهان شما وداع بکنم از سرای شما عبور بکنم شاید این آخرین شعرم باشد دعای خیر من همیشه یارتان...
-
ناسازگار
سهشنبه 8 دیماه سال 1394 00:47
کوتاه می نویسم این بار از دردی که نهادی بر قلبم هر بار در معرکه های ناگهانی روزگار از پای عقاقی هایی که خون می ریخت در شکار من نفس می کشیدم بوی تو را هر قدم در بهار من پیاده بودم و تو بودی سوار تو با هرکه تو را می ستائید سازگار من با هرکه تو را می خواست در کارزار از عشق زیاد بود یا جنون عاشقی ناسازگار که با تو سازگار...
-
یاس من
سهشنبه 8 دیماه سال 1394 00:46
باور دارم به روزی که دوباره روزها به کام ما خواهند چرخید شاید این دنیا قسمت نباشد اما روزها دوباره خواهند چرخید ای کاش می شد به گذشته بازگشت یا ماند در لحظه هایی که دوست داشتیم مگر ما چه می خواستیم از روزگار جز لحظه هایی که همیشه دوست داشتیم این چنین قسمت و تقدیر روا نیست ما فقط همدیگر را می خواستیم عشق ما عشق پاکی...
-
نوزاد بر پیکر مادرش
سهشنبه 8 دیماه سال 1394 00:45
چه شد! چرا؟! چرا اینگونه شد؟ چرا نوزاد تو گرسنه شد چه شد، چرا تشنه شد کو کجاست مادری که کشته شد چه شد چرا اینگونه شد آه، ای خدا، چرا مادر او کشته شد؟ کی شیر دهد نوزادش را پاره ی تن، طفش نازش را آه، خدا دلم پاره شد وقتی دیدم مادری بیگناه آواره شد نوزاد، خود را کشاند سر بالین خونین مادرش سینه اش را یافت، مکید شیر نداشته...
-
دلگیر
سهشنبه 8 دیماه سال 1394 00:44
منو خیلی گم کردی لای خودخواهیات انگار اون من نبودم که می موندم باهات تو منو گذاشتی رفتی مثل یک غنچه ی تنها همه خندیدند به حالم به حال عاشق تنها حالا من تو کنجی از غم، تک و تنهایی نشستم تو بیا منو رها کن که همیشه من شکستم من غروری که ندارم اونو پای تو شکستم تو بیا ،تو بیا، من به پای تو نشستم اگه تو یه روز بیایی حرفی از...
-
تازیانه
سهشنبه 8 دیماه سال 1394 00:44
زیر تازیانه های حرفای سنگین مردم دل من آزرده خاطر شده از دلای مردم اینا کورند نمی بینند جز تمنّای نفسانی آنچه تصویر دارند فقط ترسیمیست عقلانی روی خطی که کشیدند همیشه دارن می میرند بیا از ترسیم آن ها دور بشیم، شاید ببینند که میشه یکراست نرفت و، میشه دایره وار نچرخید میشه یکجا ایستاد تا به لحظه ای جان بخشید توی دنیای...
-
گودال عشق
سهشنبه 8 دیماه سال 1394 00:43
زمان گودال عمیقیست که من درون شیارهای حفر شده ی آن اشک هایم را به یاد تو می ریزم مکان خانه ی مادری من است که در جای جای کنج دیوارهای آن در هجوم تصویر بود تو در کنارم اشک هایم را می ریزم آه ای تمام هستی من آه ای تمام مستی من حرفت را با من نمی زنی قلبت را به من نمی دهی آرام می گذری چیزی به من نمی دهی چیزی به من نمی گویی...
-
بهار من
سهشنبه 8 دیماه سال 1394 00:43
ای دل بی قرار من آرام بگیر کنار من من و تو که ما شده ایم چرا، چرا بی قرار شده ایم ای دل بی قرار من کم مانده است بهار من لحظه ی عاشق شدن است لحظه ی عاشق شدن است ما که شدیم گذشت ز ما پس کی میاد این یار ما ای دل بی قرار من نامه نوشت بهار من گفت که زیاد دوسم داره بدون من غصه داره ای دل بی قرار من هر شب که زاری می کنی اگه...
-
حال مردی
سهشنبه 8 دیماه سال 1394 00:42
حال من خیلی خرابه مثل حال یک سرابه حال من شبیه باروت دست تو آتش نمرود که داره می بره تا مرگ حال یک آدم بدبخت حال من شبیه تابوت حمل بر دوش عده ای کور حال من خیلی خرابه مثل سقف یک خرابه که وقتی بارون می باره رخت ما در توی آبه حال من حال همان برگ که داره میره پی مرگ کار برگی که تمام شد زیر گام های یه نامرد حال من مثل یه...