اشعار و دکلمه های مهدی پورآزاد و شاعران بزرگ

وب سایت دکلمه ها (نسخه شماره 5)

اشعار و دکلمه های مهدی پورآزاد و شاعران بزرگ

وب سایت دکلمه ها (نسخه شماره 5)

برای مشاهده ی لیست تمامی اشعار و دکلمه های این سایت (پورآزاد) بر روی دکمه ی زیر کلیک نمائید.

مشاده


من خواهم آمد

یادت می آید آن تصویری که داشتیم
آن قصه ای که در آرزوهایمان بافتیم
تو از عرش کبریاایت چه آرام رد شدی
و مرا از زمین پست ربودی
و به باغی درآمدیم در بهشت
که حتی زمستان هم داشت
زمستان برف پوش بدون سوز
و کلبه ای که رویایی تر از رویاهایمان بود
کلبه ای از جنس تن چوبی جنگل
شاید این همان بهشت آرزوهایمان بود
یادت می آید داستان های عریانیمان
که چشم های پلید از آنجا دور بودند
و جنگل ما را احاطه کرد
و مهتاب شب را رویایی
و فرشتگان بادیگارد جنگل شدند
یادت می آید روزهای اول بهت زده بودیم
از تماشای همدیگر سیر نمی گشتیم
شب و روز از عشق می گفتیم و می گریستیم
ما تازه داشتیم یاد می گرفتیم
ما تازه داشتیم بال می گرفتیم
برای عشق بازی اوج می گرفتیم
* * *
و در آن روز که سوار بر قایق رودخانه ی نور
و رو در روی هم، چشم در چشمان هم
من پارو زنان، تو در تماشای من
از کنار برکه، آرام می گذشتیم
ناگه، من جدایی را به چشمان تو خواندم
تو به من گفتی دروازه ها شکست
برای جدایی مان، هجوم آورده اند
و آن لحظه ها، لحظه های مرگ پی در پی من بود
آن ها که بودند؟، عاشق نماها!؟
تن و روح خلق شده از جبرنماها!؟
ما بلد نبودیم شکایت کردن ها را
اما یاد گرفتیم تحمل کردن ها را
* * *
چرا آسمان بهشت ما هرگز نبارید؟
چرا از چشمان من و تو همیشه غصه بارید؟
چرا تو کاری نکردی، شکایتی نکردی!؟
وقتی مرا می بردند تلاشی نکردی
تنهاتر از او هستم، تنهاتر از او هستم
تنهاتر از او که بعد از او تنهایی نیست
آه، چرا چنین شد!؟
چرا سهم من این شد
و من زمین گیر شدم
و او دوباره مرا فراموش کرد
و می نویسم، دوباره از همه چیز
چرا کسی نمی خواهد بهشت سپید را ببیند!؟
چرا کسی همراه با افکار من نیست؟
چرا کسی لحظه ای از خود جدا نیست؟
چرا ماه ماده ی مهربان شبی به خوابم نمی آید
چرا پری قصه گو برایم قصه نمی خواند
چرا خالق، مانندی برای من نمی سازد
آه، چرا
چرا چنین است!؟
کسی نیست که به عشق بازی افکار برویم؟
که به آرزوها معنا بدهیم
و هرگز و هرگز و هرگز...
 برای من کسی نیست
جز او که یکیست و او تنهاست
و دلش برای دیدارم تنگ شده
بیا به عشق بازی معنا بدهیم



 دکلمه ی تصویری و زنده ی این شعر را در دو کیفیت متفاوت می توانید با کلیک روی دکمه های زیر دانلود کنید:


حجم: 12 MB    فرمت: WMV     کیفیت: پایین

Download

-------------------------------------------------------

حجم: 27 MB     فرمت: WMV     کیفیت: مناسب

Download


متن خوشنویسی شعر را در قالب طرح گرافیکی (عکس) با کلیک روی تصویر زیر دریافت کنید:


روزهایی که گذشت

داستان من و تو از آنجا شروع شد که...
پشت شیشۀ بی جان مانیتور به هم جان دادیم،
 با دکمه های سرد کیبورد دستهای هم را گرفتیم
 و گرمایش را حس کردیم،
 با صورتک ها همدیگر را بوسیدیم
 و طعم لبهایمان را چشیدیم،
 آهنگی را همزمان باهم گوش کردیم
 و اشک ریختیم،
 شب بخیرهایمان پشت خط های موبایلمان جا نمی ماند!
 امروز داستان برگشت...
 آغوش هایمان واقعی،
 بوسه هایمان حقیقی،
 اما...
 با این تفاوت که دیگر من و تو نبودیم،
 هر کداممان یک "او" داشتیم!
 پشت شیشۀ سرد مانیتور دلم لک زده برای یک صورتک بوسه...
 لک زده برای یک آهنگ همزمان...
 لک زده برای یک شب بخیر گفتن
به عزیزترینم
شب بخیر


این شعر بر اساس داستانی واقعی نوشته شده است.
 

 دکلمه ی این شعر را می توانید با کلیک روی دکمه ی زیر دانلود کنید:

حجم: 2,15 MB     فرمت: MP3  

Download


محمد رسول الله

بین آن همه خَش و خار
گل یکدانه تو بودی

بین آن همه دیوانه
مظهر فرهنگ تو بودی

چه بد جایی فرو افتاد
فصل زندگی یک گل

بعد تو گل ها روئیدند
یک به یک از شمیم تو

تو مثل هیچ کس نبودی
حتی مثل یک فرشته

مهربان بودی و آرام
و آنچه خدا نوشته

دُخت تو فاطمه نام داشت
او که از او عشق بال داشت

دوست تو مرد نکوکار
مردِ مردانِ فداکار

دین تو یکتا پرستی
آئین خدا پرستی

چشم تو چشم خدابین
چشمه ی نور جهان بین

دست تو ساقی مهر بود
شافی درد و بلا بود

و صدایت صوت قرآن
با ابهت مثل وحی بود

دشمنت خیلی زیاد بود
مثل الآن که زیاده

ولی چون خدا با تو بود
پس دیگه ترسی نداره

خوش به حالت هر چه از تو
من بگویم باز کم بود

تو رسول آن خدایی
که همیشه عشقِ من بود

من که می دانم تو خوبی
هر چه هست بین من و تو

تو بگیر به فال خوبی
به درود ای رسول مهربانی

 

 دکلمه ی این شعر را می توانید با کلیک روی دکمه ی زیر دانلود کنید:

حجم: 2.26 MB     فرمت: MP3  

Download

با عرض پوزش به دلیل گرفتگی صدای بنده در این دکلمه به دلیل ایام روزه داری
محمد رسول الله

دروغ که نیست

ای خدا چرا این روزها دل آدما می گیره
همه غمگین و افسرده زیادی هوا دلگیره

خدایا چرا پولدارا شب و روزشون عالیه
مگه ما آدم نیستیم که جیبامون خالیه

شکمامون از نون خالی هم پر نمیشه
شکم اونا با پیتزا و چیزای خوب چاق نمیشه

ای خدا چرا این کودک سر و حال زشتی داره
اون یکی ببین چه عالی والدین خوبی داره

من هنوز تازه جونم، صورتم ولی چروکیده
اون یارو با اون سنّش تو فاز سورپریزه

چی بگم از کدوم درد از روزای سرد یا ساده
یا روزایی که یک نون هم نداریم کنار پیاله

چی بگم از کدوم درد از زنی که سخت میزایه
توی خونه ای که از در و دیوارش برف می باره

چی بگم از کدوم درد از دل شاعر خسته
که مثل سیم خاردار شده در حصار بسته

ای خدا زیادی سخته زندگی مثل یه برده
میشه کاری کنی که خوشیامون برگرده؟

حالا حوصله ندارم واسه امروز کافیه
ولی من ادامه میدم این شعرو چون عالیه

ای خدا بد که نگفتم! تو ببخش گناه، زیاده
البته آنچه نوشتم میشه گفت راز و نیازه



 

 دکلمه ی این شعر را می توانید با کلیک روی دکمه ی زیر دانلود کنید:

حجم: 2,566 KB     فرمت: MP3  

Download