اشعار و دکلمه های مهدی پورآزاد و شاعران بزرگ

وب سایت دکلمه ها (نسخه شماره 5)

اشعار و دکلمه های مهدی پورآزاد و شاعران بزرگ

وب سایت دکلمه ها (نسخه شماره 5)

سیب



کنار سیب و رازگی نشسته فرد عاشقی
اون از تبار تربتی بی خبر از یه خستگی
کنار اون شیطان و دیو برای افکار پلید
وسوسه خوردن سیب برای انکار و ندید
لحظه تردید و ندید وقتی قدم جلو گذاشت
اون صدایی نشنید وسوسه شیطان نذاشت
نذاشت که راحت باشیم یه ذره آزاد باشیم
وقتی که دردی نداریم یه خورده با هم باشیم
قسمت ما همین نبود جای ما که اینجا نبود
صورت ما چنین کبود فطرت ما چنین نبود
درد و بلا زیاد شده قصه ما دراز شده
برای ما این روزا همه چیز انکار شده
چاره ای نیست یه پل برای خونمون گذاشت
زیر پل هم یه آتیش برای جونمون گذاشت
من که می ترسم رد بشم یکی بیاد به کمکم
اگه کسی نبود ای کاش نشکنه این پلکم
بابای ما رد شده جای اون راحت شده
ما که می ترسیم رد بشیم برای ما بد شده
اما می گیم خدا هست بهتر از همه هست
زندگیمون اگه بد بهشت ما آخه هست

نوشته شده در  ۱۳۸٩/٧/8


 دکلمه ی  این شعر را می توانید با کلیک روی دکمه ی زیر دانلود یا مشاهده کنید:

حجم: 1,956 KB     فرمت: mp3    


Download


پاییز


وقتی پاییز میشه با من هم صدای پرسه هایم
که ازغروبش و طلوعش می گیرم من بوسه هایم

وقتی برگای قشنگش خشخش زرد و پر رنگش
می پیچه تو خاطراتم من میشم میزبان گرمش

من هنوزم بوسه دارم از روزای سرد پاییز
کاری با هوس ندارم عشق من بود بی قلاویز

حس غربتی نداشتم رو برگاش که پا می گذاشتم
کاری با بهار ندارم پاییز رو من دوست می داشتم

اما پاییز هم غریب شد وقتی که حرفاش فریب شد
منو قصد رفتنی شد اما عشق بی من صلیب شد

حالا یک صحبتی دارم پای رفتن کاری دارم
آره با تو من بهارم بی تو که عمری ندارم

عشقم رو به تو سپردم از تو که خاطره دارم
جونش رو ازش نگیری نگی که چاره ندارم

نوشته شده در  ۱۳۸٩/٧/٩


 دکلمه ی  این شعر را می توانید با کلیک روی دکمه ی زیر دانلود یا مشاهده کنید:

حجم: 1,690 KB     فرمت: mp3    


Download


فاصله



من و یک دختر شالیز چقدر فاصله داریم
مگه ما نگفته بودیم که فقط یک خدا داریم

دستای دختره خاکه تن اون ولی چه پاکه
همیشه توفکر کاره انگاری راحت نداره

دختر شالیز هنوزم گرم بازی با علف بود
دست یک دختر شهری شیشه ای عرق بود

دختر شالیز چه خسته توی تخت خاب نشسته
دختری دیگه شکسته چونکه جای بد نشسته

دختر شالیز نمازش کوهی از راز و نیازش
اوج احترام و خواهش وقت تعظیم و سلامش

دختری دیگر سرودش اوجی از کوه غرورش
معنی لباس خوبش توی ذهن لال و پوکش

دختر شالیز فقیره چون که بابائی نداره
دختر دیگه واسه پول میگه چاره ای نداره

که خودش رو می فروشه اون دیگه حسی نداره
واسه پول بهونه کرده که دیگه چاره نداره

خدایا فاصله ها رو اگه میشه کمترش کن
اگه میشه دنیا رو بهتر از این امنترش کن

دختر شالیز دوباره میگه که توان نداره
نکنه اونم ببازه که بگه چاره نداره
نوشته شده در  ۱۳۸٩/٧/٩


 دکلمه ی  این شعر را می توانید با کلیک روی دکمه ی زیر دانلود یا مشاهده کنید:

حجم: 556 KB     فرمت: mp3    


Download